نیایش
مرحوم محدث قمى در مفاتيح آورده است كه:
بشر و بشير فرزندان غالب اسدى نقل كردهاند كه: در آخرين ساعات روز عرفه در عرفات در خدمت امام حسين عليهالسلام بوديم كه آن حضرت با جمعى از خاندان و فرزندان و شيعيان از چادر بيرون آمدند و با نهايت خضوع و خشوع در طرف چپ كوه ايستادند و روى مبارك را به طرف كعبه گردانيده، دستها را تا مقابل رو برداشتند و اين دعا را خواندند:
اگر چه بعضى از محدثين بزرگوار، يقين به سند اين نيايش ندارند، ولى طبق اصل معروف كه: دلالته تغنى عن السند، گاهى مفهوم و محتواى حديث به قدرى با عظمت و مطابق اصول است كه از سند بىنياز و احتياجى به آن، وجود ندارد.
بديهى است كه نظير مضامين اين نيايش در عالىترين درجه حكمت و عرفان اسلامى را جز انبياى عظام و ائمه معصومين عليهم السلام نمىتوانند بيان نمايند.
1 ـ الحمدلله الذى ليس لقضائه دافع و لا لعطائه مانع.
سپاس مر خداوندى راست كه هيچ قدرتى نتواند فرمان نافذش را دفع كند و از عطايش جلوگيرى نمايد.4
آن كدامين قدرت است كه بتواند در برابر قضاى الهى عرض وجود كند، در حالى كه خود جزئى از قضاى الهى است.
آن كدامين اراده است كه بتواند در مقابل اراده خداوندى خود را بنماياند، در صورتى كه وجود آن اراده از نتايج اراده خداوندى است.
2 ـ و لا كصنعه صنع صانع.
[ستايش خداوندى راست كه] هيچ سازندهاى نتواند مانند صنع كامل او به وجود آورد.
چگونه ممكن است مشابه صنعت خداوند خلاق پديد آورد، در صورتى كه هيچ سازندهاى نمىتواند ذرهاى را از نيستى به عرصه هستى وارد كند و بر همه امكانات و استعدادها و ماهيت اجزاى صنع خود عالم و بر استفاده از همه آنها توانا باشد!
3ـ و هو الجواد الواسع.
اوست بخشنده نعمتهاى بى كران.
خداوندا! نعمت عظماى نعمتشناسى را نصيب ما فرما، آنگاه از رحمت بىكران ربوبى خود، ما را از آن بينايى برخوردار بفرما كه وابستگى هر نعمتى را به همه اجزاى عالم هستى ـ چه آشكارا و چه پنهان ـ درك نموده، طعم غوطهور شدن در نعم وجود را بچشيم و معناى و أن تعدوا نعمة الله لا تحصوها5 را از اعماق جان دريابيم.
4 ـ فطر اجناس البدائع و اتقن بحكمته الصنائع.
ابداع كننده همه موجودات بىسابقه هستى، تنظيم كننده همه مصنوعات با حكمت عاليهاش.
چه آسان است درك ابداع براى آن انسانى كه توفيق تماشا و مطالعه درون خويشتن نصيبش گشته و دريافته است كه هيچ انعكاس پديده و عمل مغزى و روانى دامنه يك پديده و عمل پيشين در درون آدمى نيست و در هر لحظه، هر عمل و انعكاس پديده در درون او حقيقتى است نو و شبيه به ابداع كه معلول يك علت مادى سابق در درون نمىباشد.
تنها فاعل مىخواهد و انگيزه. انسان آگاه با يك دقت نظر مشرفانه، بهترين نظم و متقنترين كيفيت را در عالم آفرينش شهود مى كند. اين نظم و قانونمندى عالم هستى است كه همه علوم متنوع و فلسفهها را به وسيله مغزهاى متفكران به وجود آورده و آنچنان شكوه و جلال با عظمتى را به نمايشگاه بزرگ وجود بخشيده است كه اگر اشتغالهاى گوناگون براى تنظيم ضرورتهاى زندگى مجال مىداد و انسان همه عمر را به تماشاى نظم و شكوه اين جهان مىپرداخت، نه تكرارى احساس مىكرد و نه اشباعى.
گفته شده است:
در دنيا تماشاگهى عظيم وجود دارد كه دريا ناميده مىشود.
تماشاگهى با عظمتتر از آن وجود دارد كه آسمان لاجوردين است.
تماشاگهى با عظمتتر از اين دو وجود دارد كه وجدان آدمى است.6
بايد به اين جمله اضافه كرد كه اگر اين تماشا با همكارى همه قواى مغزى و روانى صورت بگيرد، تا ابد امتداد مىيابد.
5 ـ لا تخفى عليه الطّلائع و لا تضيع عنده الودائع.
هر آنچه كه در اين جهان هستى به وجود آيد و پديدار گردد، به آن ذات اقدس پوشيده نماند و هر چيزى كه در نزد او به وديعت نهاده شود، ضايع نگردد.
عالم آفرينش كه مستند به قدرت و علم و اختيار خداوندى است، چيزى را از او پوشيده نمىدارد. هر آنچه كه به عنوان حجاب براى پوشش چيزى فرض شود، مخلوق و مورد علم خداوندى است. او محيط بر همه اشياست و مشرف بر همه ذرات و روابط مخلوقات با يكديگر.
مگر نه اين است كه او خالق همه هستى است و سرنوشت همه آنها به دست اوست؟
امانتها هر چه باشد، در نزد او ضايع نشود و تباه نگردد، زيرا، نه به حقيقت و ارزش آنها جاهل است و نه نيازى به آنها دارد و نه قدرتى ياراى دستبرد به آنها را دارد.
6 ـ جازى كلّ صانع و رآئش كلّ قانع و راحم كل ضارع.
اوست پاداشدهنده هر كس كه عملى انجام دهد و افزاينده و اصلاحكننده هر كسى كه قناعت ورزد، و اوست كه به حال هر زارىكننده ترحم نمايد.
حكمت بالغه خداوندى در نظام وجود چنين است كه هيچ عملى بىپاداش نماند و هيچ مقدمهاى بدون نتيجه گام به عرصه وجود نگذارد.
اين است آن اصل اساسى كه همه كتابهاى آسمانى به آن هشدار مىدهند و همه عقول و فرهنگهاى متنوع و پيشرو اقوام و ملل بيدار به جريان آن در نظم هستى اعتراف مىنمايند.
او خداوندى است كه قناعتپيشهگان را از فقر و اختلال معيشت نجات مىدهد و ترحم و عنايت خود را شامل حال ناله و تضرعكنندگان مىفرمايد.
7 ـ و منزل المنافع و الكتاب الجامع بالنور الساطع.
نازلكننده منافع و كتاب جامع قرآن با نورى درخشان.
اوست ايجادكننده منافع و هر آنچه كه به حال بشرى سودمند باشد. هم اوست كه قرآن مجيد را براى هدايت مردم و بيرون آوردن آنان از تاريكىهاى جهالت و تيرهروزىها و قرار دادن آنان در معرض تابش انوار هدايت، فرستاد؛ كتابى كه بيانكننده دردهاى بشرى و درمان آنهاست و روشنگر راههاى رشد و كمال، نجاتبخش انسانها از زندانهاى ماده و ماديات، بال و پردهنده براى پرواز به عالم ملكوت و آگاهىبخش هر انسان آگاهىطلب.
8 ـ و هو للدعوات سامع و للكربات دافع و للدرجات رافع و للجبابرة قامع.
اوست شنونده نيايشها و دفعكننده مشقتها و اعتلادهنده درجهها و نابودكننده ريشههاى جباران.
خداوندى كه امواج دعهاهاى سرنكشيده براى او معلوم است، چه رسيد به اين كه درياى درون به تموج درآيد و از دهان سر بكشد و راهى پيشگاه الهى گردد
9 ـ فلا اله غيره و لا شىء يعدله و ليس كمثله شىء و هو السميع البصير اللطيف الخبير و هو على كل شىءقدير.
خدايى جز او نيست و هچ چيزى معادل و همانند او نمىباشد. و اوست شنونده همه صداها و بيننده همه اشيا و لطيف و آگاه از همه واقعيات، و توانا بر همه اشيا.
برای ادامه نیایش به سایت زیر مراجعه کنید
مناب:www.islamicecenter.com